به مناسبت کودتای ننگین 28 مرداد مقاله ذیل به قلم استاد محمد ناصر حسینی علایی مدیر محترم موسسه تقدیم می گردد.

کودتای 28 مرداد 32

  پنجاه سال پیش درچنین روزهایی،همگرایی پیدا وپنهان استعمارگران وچپاولگران خارجی،سبب شکست نهضت استفلال طلبی ملت ایران شد.انگلیس،آمریکا وشوروی که درواقع برسرسهمشان ازغارت منابع کشورهای ضعیف اختلاف داشتند،درحذف حاکمیت ملی وبه شکست کشاندن نهضت ملی ایران همراه شدندوبا تحمیل رژیمی مسلوب الاراده،در25سال حاکمیت آن ،هرچه توانستند ازاین مملکت به یغما بردند.برای اطلاع بیشترازاین برهه تاریخ کشورمان با محمد ناصر حسینی علایی محقق واستاد دانشگاه به گفتگو پرداختیم آخرباید ارآنچه برکشورمان رفته است خبر داشته باشیم تا بتوانیم گذشته را چراغ راه آینده کنیم.شمارا به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم :

شرایط سیاسی –اجتماعی زمان کودتا چگونه بود؟

قبل از ورود به مباحث مربوط به زمینه ها وعوامل وپیامدهاومسائل پیرامونی کودتای 28مرداد،لازم است،ضمن بیان تاریخچه مختصر حوادث،به اهمیت این مبحث اشاره کنیم.

تقریبا بعد از شهادت مدرس تا شهریور 1320به دلیل خفقان غیرقابل توصیف رضاخانی،حرکت قابل توجهی در بین مردم ایران برای دستیابی به آرزوهای دیرینه خودشان صورت نپذیرفت حتی خود مدرس هم جزء آخرین حلقه های این مبارزات بود ودر مبارزه تقریبا تنها ماند.بدین تربیت تحولات مربوط به 28مرداد را بعد از اشغال ایران توسط متفقین باید جستجو کرد،یعنی بین سالهای 1320به بعد سالهای بین 1320تا 1327راباید دوران رقابت استعماری کهن انگلیس با استعمار جدید آمریکا درایران دانست.محور مبارزات تا قبل از ملی شدن صنعت نفت در سال 1329مسئله نفت بود،زیرا تا قبل از آن ودر دوران اشغال ایران توسط نیروهای متنفقین ،با زندانی کردن آیت الله کاشانی اعتراضات عمومی بی سر بود.

طرح ملی شدن صنعت نفت در مجلس چهاردهم توسط رحیمیان،نماینده قوچان به مجلس ارائه شد که با مخالفت مصدق استدلال می کرد اگر طرفین قرارداد راضی به الغا نباشند،الغای آن جایز نیست ولی خود وی بعدا خلاف آن عمل کرد.

انتخابات مجلس شانزدهم با دخالت دولت می رفت که به حذف نیروهای ملی ومذهبی منجر شود که با ترور هژیر توسط گروه فدائیان اسلام واعتصاب برخی در دربار،انتخابات برگزار شد ومصدق وآیت الله کاشانی که در لبنان تبعید بود از طرف مردم تهران انتخاب شدند.منصور از آیت الله کاشانی درتاریخ خرداد 1329به تهران بازگشت که مورد استقبال پرشور مردم قرارگرفت وطی تجمعی در دی ماه همان سال مئله ملی شدن صنعت نفت را به طور عمومی ومبارزات در این خصوص را سراسری اعلام کرد واین درحالی بود که در داخل مجلس نیز آیت الله کاشانی به رد قرارداد «گس-گلشائیان» رای داده بود که در نهایت به ملی شدن صنعت نفت در291329انجامید.

مصدق که از موقعیت بدست آمده درسال 1330به نخست وزریری رسیده بود،خواهان اختیارات ویژه 6ماهه وبه خصوص منصب وزارت جنگ بود که به دلیل مخالفت شاه بادرخواستش استعفا داد وقوام به جای مصدق منصوب شد.انتصاب قوام موجب عصبانیت مردم شد.قوام تلاش کرد با پیشنهاد واگذاری اختیار شش پست وزارت به آیت الله کاشانی وی را از صحنه مخالفان به صحنه موافقان نخست وزیری خود منتقل کند،اما آیت الله کاشانی همچنان به حمایت خود از مصدق ادامه داد.آیت الله کاشانی طی نامه ای تهدید کرد که اگر مصدق تا فردا به نخست وزیری نرسد،لبه تیز حمله متوجه دربار خواهد شد وخود کفن می پوشد وبه خیابان می آید.این تهدیدات منجر به قیام سی تیر واستعفای قوام ونخست وزیری مجدد مصدق شد.مصدق در دوران نخست وزیری دوم بنابه دلایل خاص مجلس را منحل کرد.بعد از انحلال مجلس شاه در25مرداد 1332مصدق را برکنار کرده وسه تن از وزیرانش را دستگیر کرد وبه بهانه استراحت از کشور خارج شد.زاهدی که نسبت به در اختیار گرفتن نخست وزیری با مشکل مواجه شده بود،در28مرداد دست به کودتا زد وبا هیچ مقاومتی (جزمقاومت ناچیزی از سوی گارد محافظ خانه مصدق)روبرو نشد وقدرت را دردست گرفت وبه نهضت ملی ایران خاتمه داد.این تاریخچه مختصر حوادثی بود که بخصوص از 1327به بعد صورت پذیرفت ،باتوجه به آن حوادث می توان زمینه های کودتای 28مرداد را کاملا دریافت .درفلسفه،اصلی وجود دارد که به موجب آن می گویند:علت محدثه یک چیز،علت مبقیه آن چیز نیز هست؛یعنی چیزی که به وسیله علتی وجود می آید آن چیز هستی خود را ازآن می گیرد،برای دوام خود نیز به آن دارد.بانگاهی به تاریخچه ای که قبلا عرض شد،این نکته روشن می شود که علت اساسی پیروزی مصدق در برابر رقبا،حمایت آیت الله کاشانی از وی بوده است.البته بعد از شهریور 20خفقان رضاخانی ازبین رفت ؛قدرتهای بزرگ بایکدیگر مشغول شدند،سلطه ی بلامنازع انگلستان برکشور پایان یافت ورقبایی پیداکرد؛پهلوی دوم که جوانی 22ساله بود،تجربه وتسلط پدرش را برای ادامه دیکتاتوری نداشت واز سوی بیگانگان به جانشینی پدر منصوب شد.

 

عکس العمل ملت دربرابر این انتصاب چگونه بود؟آیاشرایطی برای اتحاد وهمدستی مردم پدید آمد؟

 

دراین شرایط سه جریان فکری مبارزاتی به وجود آمد:

 

1-جریان اسلامی مذهبی :این جریان با الهام از مبانی اسلام وتحت رهبری روحانیت ومرجعیت شکل گرفت از نظر این جریان هرحکومت غیر از حکومت فقیه نامشروع قلمداد می شد ودر این راستا تلویحا وگاه تصریحا علیه سلطنت موضع می گرفت .این جریان درمیان توده مردم دارای پایگاه بسیارخوبی بود ونفی سلطه بیگانه را به هر شکل تعقیب می کرد.گروه فدائیان اسلام تحت نظر همین جریان شکل گرفت ورهبری روحانیت به خصوص آیت الله کاشانی را پذیرفت.

2-جریان ناسیونالیستی :وطن پرستی آرمان این جریان بود ومبانی مکتبی در این جریان نفوذ نداشت.این جریان به خلاف جریان اول از وحدت همه مسلمانان دفاع نمی کرد وبرای حفظ خاک تمسک به بیگانه را رد نمی نمود.جبهه ملی تحت تاثیر همین طرز تفکر به رهبری دکتر مصدق شکل گرفت .

3-جریان مارکسیستی :مبانی مکتب مارکس مبنای تشکیل دهنده این جریان بود وکمونیست ها به طور غیررسمی از حزب کمونیست مسکو پیروی می کردند.این جریان توانسته بود بسیاری از روشنفکران ایران را جذب کند وبرجامعه فکری وفرهنگی کشور ما تاثیر بگذارد.حرکت سیاسی کمونیستی را درایران حزب توده نمایندگی می کرد که مستقیما از جانب روسها حمایت وتقویت می شد.این حزب از نظر تشکیلاتی وسازماندهی قو ی بود وبا حرکت سیاسی مذهبی بکلی مخالف بود،زیرا اصولا با مذهب مخالف بود.اگر ملی گرایان به جدایی دین از سیاست معتقد بودند،کمونیستها نه تنها معتقد به جدایی دین وسیاست بلکه معتقد به سیاست

ی بودند که بتواند دین رادرجامعه ریشه کن کند. از سه جریان یاد شد، جریان سوم اساسا با دوجریان اول موافق نبود وبه خصوص چون پیرو وتابع منابع اتحاد شوروی بود ومی خواست ایران نیز یکی از اقمار آن کشور محسوب شود،باجریان دوم که می خواست به احساسات ناسیونالسیتی دامن زند موافق نبود .تاریخ نشان می دهد دوجریان ملی ومذهبی با اتحاد با یکدیگر نهضت ملی ایران را شکل دادند.در برآیند محاسباتی درمیزان تاثیر هریک از دوجریان به طور مستقل می توان جریان مذهبی را بنا به دلایل یادشده نسبت به جریان ناسیونالیستی قوی تر یافت واگر موفقیتی نصیب مصدق وجبهه ملی در تصدی نخست وزیری ،نمایندگی مجلس،ملی شدن صنعت نفت وغیره شد،ناشی ازحمایت همه جانبه ی مذهبیون ازآنها بود.پس حداقل علت محدثه آن موفقیتها تاقبل ازکودتای 28 مرداد ،همکاری این دو طرز تفکر بود وترور برخی از شخصیت های رژیم توسط گروه فدائیان اسلام درمقاطع حساس زمینه را برای عملیاتی کردن آرمانها فراهم می کرد. از زمانی که از علت محدثه دست از حمایت جریان ملی کشید یا به عبارت بهتر جریان ملی باعث شد که همکاری جریان مذهبی را هیچ بینگارد ، زمینه های کودتای 28مرداد شکل کرفت .

 

مصدق درکجای جریان قرار داشت؟ چرا درکودتا دونقش متضاد برای مصدق بیان میشود؟ واقعیت چه بود؟

 

-ببینید اگر خوش بینانه تحلیلها را به همان شکلی که گفتم قبول داشته باشید ،غروراجازه نداد که مصدق با آیت الله کاشانی همکاری کند.اما اگر تحلیل بدبینانه تر که متاسفانه اسناد نیز تاحدی آن را تایید می کند به موضوع نگاه کنیم جریان ملی درگفته خود به هیچ وجه صادق نبوده واصولا در یک قانون پنهانی با بیگانگان وبخصوص آمریکا رودست خورد وتنها باقی ماند که این شرح دیگری می طلبد .

-عوامل به وجود آمدن کودتا را با توجه به تفکرات ونهادهای ذخیل درآن، توضیح دهید.

 

-درباره افراد یا عوامل مباشرکودتا باید گفت که نویسنده کتاب اسرار نفت در یکی از فصول (فصل سوم)کتاب خود به این موضوع می پردازد که بین مصدق وشاه جنگ قدرت وجود داشت.مصدق بعد از آنکه درسال 1321از تبعید بازگشت وبه مجلس راه یافت.حسین علا را وداربه استعفا کرد وخود به قدرت رسید وخواهرشاه رانیز تبعید کرد.جنگ قدرت بین این دوکه با حمایت آمریکا وانگلیس نیز همراه بود،موجب شد که مصدق مجدد کنار رفته وقوام به جای او بنشیند.بعداز آن که مصدق مجدد به قدرت رسید با چراغ سبزنشان دادن به شوروی،آمریکاییها را به انفعال واداشت.

آمریکاییها که به این مهره قدرت طلب که برای باقی ماندن درقدرت روبه سوی همه کرده بود،ایمان نداشتند وبیم ازدست رفتن نفت ایران وپیمان با روسها را جدی گرفته بودند،ژنرال شوارتسکف را برای دلگرمی شاه وپشتیبانی ازاو به مذاکره با وی فرستادند.شاه چندروز پس از ملاقات با شوارتسکف تصمیم به عزل مصدق وانتصاب ژنرال زاهدی به جانشینی او گرفت .مصدق با آگاهی از این امرتصمیم به برکناری شاه گرفت.شاه نیزازطریق عوامل آمریکا ودربارباآگاهی ازتصمیم مصدق به رم رفت.آیت الله طی نامه ای به مصدق خطرراگوشزد کرد.اما وی نوشت:«اینجاب مستظهربه پشتیبانی ملت ایران هستم.»با توجه به متن نامه ی آیت الله کاشانی که درتاریخ مضبوط است،تیزبینی این مرد نسبت به عوامل پشت پرده دراین نامه مشهود است وبرای رسیدن به اهداف آرمانی خود تصریح می کند که :«...من شمارا با توجه به همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم،ازوقوع حتمی یک کودتا به وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خودشماست،آگاه کردم که افرادجای هیچ گونه عذرموجهی نباشد...»

درعین حال آیت الله کاشانی به خباثت زاهدی اشاره می کندومی گویدمن با زحمت زاهدی راکنترل کردم. پس معلوم شد،خودمصدق گویا راضی به این امربوده،بخصوص اینکه بعدازقیام سی تیراصلا اقدامت پیشگیرانه انجام نداد،ازآن جمله با عوامل سرکوب سی تیر مانند سرلشگرغلام محمد فرماندار نظامی تهران وسرلشگرگرزن رئیس ستاد ارتش برخورد نکرد.آنها رادوستانه دستگیروبعد از مدتی آزادکرد ودرانتخاب کابینه افرادی مانند سرلشگرزاهدی رابه عنوان وزیرجنگ وجواد بوسفری از عمال شناخته شده انگلیس را به وزارت راه گمارد.

 -نقشی را که شاه بازی می کردچه بود؟روابط مصدق وشاه چگونه بود؟

- این سوال شما بسیار جالب است،روزنامه کیهان مدتی است که از زبان خودپهلویها آنها رامعرفی می کند؛ازجمله ستون هایی که من از روزنامه کیهان مرتبا مطالعه می کنم،همین ستون است.برای پاسخ سوال شما نیم ستون از آن را عینا نقل می کنم.پاسخ شما درهمین خاطره که ملکه (مادرمحمد رضا) گفته نهفته است.گرچه تلویحا درسوال قبل نیزپاسخ آن داده شد: «مصدق درفرنگ تحصیل کرده وبزرگ شده واصلا شازده بود.صدها پارچه آبادی درنقاط مختلف مملکت داشت وهیچ اعتمادی به ایرانی جماعت نداشت.ده بارپیش خود من از ایران وایرانی بدگوئی کرده است.علی رغم همه بدیهایی که به ما (خاندان پهلوی)کرد،هیچ وقت درصدد تعطیل سلطنت برنیامد.مابعدها فهمیدیم که سفیر کبیرآمریکا ازقبل مصدق رادرجریان گذاشته بودکه قرار است چه شود(کودتای 28مرداد32).خدمت مصدق وبلکه خدمت بزرگ اواین بود که امریکا رادرامورات ایران دخیل کرد.اگرچه ازدولت آمریکا به خاطر این مقدمات سقوط سلطنت دودمان پهلوی رافراهم آورد دشکایت وگله گذاری داریم.اما قدر خدمات گذشته ومحبت های آن رابه خودمان می دانیم.بعدازماجرای 28مرداد32شخصا ترجیح داد کنج انزوا بگیرد.احمدآباد راهم خودش انتخاب کرد.شما مطمئن باشید که محمدرضا هیچ برخوردی با مصدق نکرد.خانوداه مصدق بعداز این وقایع محترم بودند وهیچ کس متعرض آنها نشد.حتی عده ای از نزدیکان اومثل آقای متین دفتری به مجلس سنا رفتند ومنشا خدمات زیادی شدند.»

-کودتاچیان ازچه عواملی برای انجام کودتا کمک گرفتند؟

 

  • زمینه های زیربه عوامل کودتا کمک کرد:
  • 1-جدایی مصدق از آیت الله کاشانی که ازپاسخ وی به نامه آیت الله کاشانی واقدامات دیگرکاملا مشهود می باشد که این امر حداقل ناشی ازغرور اوبود،اگرنگوئیم سرسپردگی اوبه نامه دیگری از آیت الله کاشانی وپاسخ مصدق دقت کنید:«اگر جریان به این منوال ادامه یابد،ناچارم تهران وبلکه ایران را ترک گفته واز صحنه سیاست خارج شوم» مصدق درپاسخ چنین نوشت:«چنانچه بخواهید اصلاحاتی بشود باید از مداخله درامور مدتی خودداری فرمایید،خاصه اینکه هیچ گونه اصلاحاتی ممکن نیست مگر اینکه متصدی مطلقا درکارخودآزادباشد.»
  • 2-مخالفت حزب توده بامصدق وحمایت آن حزب ازمواضع آن کشور یکی از عوامل سقوط مصدق بود.بسیارقابل توجه وتعجب است که حکومت کودتای زاهدی را قبل از همه کشورها دولت شوروی به رسمیت شناخت.
  • 3-مشکلات اقتصادی،اکثرمردم با فشار زیادی مواجه بودند،روس ها طلای کشور را پس ندادندوبعد از به روی کار آمدن زاهدی آن را به ایران عودت دادن که اگر در زمان مصدق چنین می کردند و وضع اقتصادی رونقی می گرفت وضعیت بهتر می شد.
  • 4-روزنامه ها که عمدتا چپ گرا بودند علیه مصدق مطلب می نوشتند مانند روزنامه به سوی آینده ونشریه ماهیت جبه ملی.
  • 5-اگرنگوئیم سناریویی نوشته شده بود،اعتماد بیش از اندازه مصدق به کابینه خود واعضای جبهه ملی یکی از عوامل سقوط وی بود.
  • صدیقی از یاران مصدق در دادگاه می گوید:«من به هیچ وجه با این اعمال مصدق (شکستن مجسمه ی شاه) موافق نبودم !وبه علاوه چون استاد فلسفه هستم،معتقدم که سلطنت مشروطه برای ایران لازم وضروری است» این شخص از دوستان صمیمی وهمکار مصدق است،ببینید چه گفت!علاوه برعوامل یاد شده عوامل دیگری به کودتاگران کمک کرد،مانند همسویی کمونیسم با امپریالیسم دراین باره،امابه نظرمی رسد که عامل اول عامل کلیدی واصلی باشد.اگربه فرض تحقق کامل عامل اول ، علی رغم وجود عوامل دیگر می توانست آنها را پوشش داده واز کودتا جلوگیری کند زیرا آیت الله کاشانی بافرمان جهاد ویااستفاده ازنیروهای مومن درارتش می توانست بسیاری از توطئه ها را خنثی وفرصت فرصت بسیارخوبی را که برای کشور ایجاد شده ازدست ندهد.
  • آیا جنبش تنها پایتخت رادرگیر کرده بود یا سراسرایران را فراگرفته بود؟
  • -درحالی که مصدق خود را همچنان نخست وزیرقانونی می دانست،روزهای 25تا28مرداد تظاهرات پراکنده درنقاط مختلف ایران ادامه یافت ومردم مجسمه های شاه را که اینک ازایران خارج شده بود،پایین آوردند وسرگرم تعویض نام خیابانها شدند.باز تاکید می کنم که اگر مصدق خیانت نمی کرد وآیت الله کاشانی را ازصحنه دورنمی کرد ودودستگی در جبهه خودی به وجود نمی آورد،زمینه بسیار خوبی درجامعه برای رسیدن به اهداف وجود داشت.
  • اهداف درازمدت وکوتا مدت کودتا چه بود؟
  • - کودتای 28مرداد پیامدهای تلخ وشیرینی رابرای مابه دنبال داشت.دو جریان فکری که ازسالیان دور وجود داشتند ودربعضی مواقع به یکدیگرنزدیک می شدند،چون عوامل پیوند آنها سست ویا شاید بهتر بگوئیم،پیوندی بین آنها وجود نداشت به رغم نزدیکی بسیار به یکدیگربه زودی ازهم فاصله می گرفتند،تقابل این دوجریان درنهضت مشروطه مشاهده می شد.
  • نتیجه نهضت مشروطه که گروه طرفداران اسلام ناب کنار گذاشته شدند،استبدادرضاخانی بود که میهن رابه بدبختی کشاند وبعضا همین عوامل باصطلاح ناسیونالیسم مانند فروغی بودند با استبداد همکاری داشتند وفرصتهای استثنایی وجود آمده برای ملت را می سوزاندند.تقابل این دوجریان بایکدیگر که عمدتا جریان با یگدیکر که عمدتا جریان غیر اصل جریان ناب را پس می زد،بعد از کودتا 28مرداد،سبب استبداد محمد رضایی وسلطه کامل بیگانگان بر کشور شد.جریان اصیل به رهبری روحانیت با همه جفایی که درحق آن شده بود،تلاش می کرد تا ناسیونالیست ها رابه دامن ملت برگرداند.پیامد خوشایند 28مرداد ، تجربه هایی بود که ازاین حادثه تلخ اندوخته شد.باردیگرماهیت روشنفکران غربزده درمحک تاریخ به نمایش درآمد،چنانچه شدکه بعضی ازچهره های مبارز آن زمان که نام مصدق رایدک میکشیدند،درطول نهضت انقلاب اسلامی برای نجات شاه آستین بالا زده بودند وپسمانده های آنها که تنوانسته بودندخودرا تابعد از پیروزی انقلاب حفظ کنند،به سان اسلاف خود به مبارزه مستقیم وغیرمستقیم بانظام ولایت فقیه برخاستند.این بودکه امام درفرازهای مختلف ازسخنانشان برعدم اعتماد به گروههایی با این طرز تفکر تاکید می کردند واهانت به آیت الله کاشانی را توسط همین ها یادآور می شدند .امام با بی اعتمادی کامل به این گروه ،نهضت خویش را رهبری کردند.به هرحال کودتای 28مرداد عواقب ناخوشایند زیر را بدنبال داشت:
  • 1-دستگیری آیت الله کاشانی واعدام جوانان مبارزفدائیان اسلام توسط رژیم دیکتاتوری شاه واستعمار آمریکا.
  • 2-بعدازکودتای 28مرداد زاهدی به نخست وزیری رسید. این نخست وزیرمنصوب استعمارخودراکاملا دراختیاراربابان خویش قرارداده وباردیگرنفت راکه باآن همه کوشش ومبارزه مردان آزاده ازدست انگلستان خارج شده بود با قرارداد ننگین دیگری دراختیار کنسرسیومی ازکشورهای انگلستان وفرانسه وآمریکا وهلند قرارداد.
  • 3-پرداخت غرامت به شرکت نفت انگلیس توسط ایران به خاطر ملی شدن صنعت نفت پیامد شوم دیگری بودکه برای کشور به دنبال داشت.
  • 4-پس ازکودتا،دولت انگلیس ناچارقسمتی ازمنافع خودرا که پس ازسقوط دولت مصدق به دست آورده بود،با آمریکا تقسیم کرد وبه طمع همین درآمدها بود که این بار آمریکا وانگلستان شاه را که در 25مرداد1332ازاین فراری شده بود به کشور بازگردانده وبرای بار دوم به سلطنت رسانیدند وبرای بار دوم به سلطنت رسانیدند وبرای بیست وپنج سال دیگر برجان ومال مردم مسلط کردند.
  • 5-بعدازکودتا ومقارن ورود نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران،تظاهرات دانشجویان دانشگاه به خاک وخون کشیده شدکه درنتیجه سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند.
  • 6-تصویب پیمان نظامی (سنتو)به وسیله مجلس هجدهم که ازنمایندگان انقلابی به دور بود، یکی دیگر ازپیامدهای کودتا شوم است.
  • 7-ازمجلس نوزدهم به بعد دوره مجلس ازدوسال به چهارسال وتعداد نمایندگان از126نفربه 200نفررسید.
  • 8-باورودآمریکا به ایران وبعداز تحولات درترکیه وعراق،آمریکا به این بهانه که کمونیست ها درایران نفوذ نکنند،به تاسیس پایگاه نظامی واعزام مستشاران نظامی واعطای وامهای سنگین به ارتش،مبادرت ورزید وارتش ایران به دنبال این اقدامات تقویت شد وبه قول هوبرت همفری تا ارتش درسرکوب جنبشهای داخلی توانمند شود.
  • 9-منابع ایران باورود سرمایه های خارجی غارت شد وایران به صورت کشورمصرفی درآمد.
  • 10-رژیم شاه برای حفظ موقعیت خود وسرکوب جنبشهای مردم وقیام ملت با کمک مستشاران آمریکایی دست به تشکیل سازمان مخوف وجهنمی ساواک زد که این هم ازپیامدهای کودتای 28مرداد بود.

شبکه های اجتماعی

بازدید کنندگان

ما 28 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم